دو اتاق در مجاورت هم قرار دارند.هر کدام یک در در دارند ولی هیجکدام پنجره ندارند. درهایشان که بسته باشد درون اتاقها کاملآ تاریک است. در یک اتاق سه چراغ برق به توانهای 100، 110 ، 120 وات دارد و در اتاق دبگر سه کلید برق مثل هم وجود دارد ما نمیدانیم کدام کلید کدام چراغ را روشن میکنیم مثلآ نمیدانیم ایا کلید وسطی مربوط است به چراغ وسطی یا به چراغهای دیگر اما بطور قطع میدانیم که هر کدام از کیلد ها یکی از چراغها را روشن میکند.همچنین ترتیب چراغها را هم نمیدانیم. شما معلوم کنید که هر کلید مربوط به کدام چراغ است. برای اینکار ودر شروع شما باید دراتاق کلیدها باشید و کار را از انجا شروع کنید.شما میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها را روشن وخاموش کنید. اما شما تنها هستید و نمیتوانید از کسی کمک بگیرید و هیچگونه وسیله ای برقی یا غیر برقی به همراه ندارید و مهمتر از همه انیکه شما حق ندارید بیش از یکبار وارد اتاق چراغها شوید و وقتی که وارد شدید و بیرون امدید، دیگر نمیتوانید مجددا وارد اتاق بشوید.
به گزارشخبرگزاری مهر، این روبات خارق العاده Geominoid DK نام داشته و سومین نمونه از سریروباتهای Geominoid به شمار می رود.
محققان دانشگاهاوساکا این روبات را به شکلی طراحی کرده اند که دقیقا به استادیاری در دانشگاهآلبورگ دانمارک شباهت داشته باشد. این اولین روبات از این سری است که به فردی ژاپنیشباهت ندارد.
اولین روبات Geominoid مشابه مهندس ارشد پروژه و دومین آن بر اساس چهره یک مدل ژاپنی ساخته شدهبود. هر سه مدل کنترل از راه دور بوده و هدایت آن به عهده یک رایانه مجهز به فناوریموشن کپچراست که این فناوری به روبات قدرت شبیه سازی بسیار واقعی از حالتهای صورت وحرکات سر انسان را خواهد داد.
بر اساس گزارشفاکس نیوز، قرار است از این روبات برای مطالعه بیشتر بر روی تعاملات انسانها وروباتها استفاده شود. میزان طبیعی بودن حالات چهره این روبات به اندازه ای قوی وواقعی است که گاه
شکل زیر سری اشکال معنیدار هستش که یکی از عکسها خالیه و شما باید از روی شکلهای دیگه اونو حدس بزنی. اول کمی فکر کن. اگه نتونستی برو ادامه مطلب جواب رو ببین. اما نکنه که قبل از فکر کردن بری سراغ جواب. کمی فکر کنید ...
اين يک داستان واقعي است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي کرد. خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند. اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.
دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد متعجب شد؛ اين ميخ ده سال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!!!
چه اتفاقي افتاده؟
در يک قسمت تاريک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنين موقعيتي زنده مانده!!!
چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است.
متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.
در اين مدت چکار مي کرده؟ چگونه و چي مي خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شديدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقي! چه عشق قشنگي!!!
اگر موجود به اين کوچکي بتواند عشقی به اين بزرگي داشته باشد پس تصور کنيد ما تا چه حد مي توانيم عاشق شويم، اگر سعي کنی منبع|http://salarlovemohammad.ap.loxblog.com
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید...
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم... منبع|http://salarlovemohammad.ap.loxblog.com
مبحث زير همونطوري که از اسمش پيداست ، هيچگونه پايه و اساس منطقي ،علمي و مذهبي نداره و فقط به درد سرگرمي ميخوره . از همه ی کساني که اين بخش رو ميخونن انتظار دارم که اين مطلب رو فراموش نکنن : ما اشرف مخلوقاتيم و بايد از همه چيز به عنوان سرگرمي استفاده کنيم. اما اجازه نديم که کسي يا چیزي از ما به عنوان سرگرمي استفاده کنه.
گر صف قافله ي عشق ز نزدم برود ، آخر باش مي به کامم خوش و صد سال مرا ساغر باش
مرغک زار دلم ، بر سر کويت چو نشست تير عشقت دو پرش کوفت ز بهرم پر باش
*********
همدل و همنفسي نيست خدايا چه کنم؟ همرهم جز تو کسي نيست خدايا چه کنم ؟
از غم چرخ بلا ناله سپردم به نسيم دست فرياد رسي نيست خدايا چه کنم؟
با تشکر از اينکه با من بوديد منمبع|http://www.niksalehi.com